خسته نیستم، فقط دیگه کمی حوصلم سر رفته از این همه شب بیداریهای تکراری! از این همه منتظر موندن و نیومدن! نه من خسته نیستم، فقط دیگه با کسی حرفم نمییاد، هضم یک آدم جدید برام سخت شده! میدونی؟! آدم وقتی تمامش رو از دست میده، دیگه خود به خود به موجودی تبدیل میشه که نه حوصله ی توضیح داره و نه اشتیاقی برای آدم های جدید! سعی میکنه و ترجیح میده که خودش با خودش بیشتر رفیق باشه!
اشتراک گذاری در تلگرام
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار فیروزه و الماس به آفاق بپاشی هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی ای باد سبک سار ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار مرا بگذر و بگذار هشدار که آرامش ما را نخراشی تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی تو ماهی و من ماهی این
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت